انواع ظلم
به طور كلي براي ظلم و ستم كاري سه حالت بيان شده است :
۱- ظلم به خدا : هر چند كه در نگاه اول ظلم به خدا چندان معقول و مقبول به نظر نميرسد و اين از آن بابت است كه چون خدا را قادر مطلق ميدانيم ، تصور ميكنيم كسي توان ستم كردن به او را ندارد . اما اگر از زاويه ناديده گرفتن حق خدا به اين موضوع بنگريم ، اين توهم از بين ميرود. زيرا آنجا كه حق خدا ناديده گرفته ميشود و به امر الهي و فرامين خداوندي بي اعتنايي ميشود. در حقيقت به خدا ستم شده است ولي خدا در.عين قادر مطلق بودن ، بي نهايت صبور است و نسبت به ستمي كه به او ميشود يا عصياني كه بر او به ناروا واقع ميگردد هم شكيبايي به خرج ميدهد و هم از باب رحمت و لطف بي نهايتي كه دارد. راه بازگشت و توبه و دفع ستم را نشان ميدهد.
۲- ظلم به نفس : قدر خويش نشناختن و حق هويت حقيقي ، روحي و واقعي خود را آن گونه كه شايسته يك انسان كامل است ادا نكردن ... همه از مصاديق ظلم به خويشتن محسوب شده و مسلماً نقش به سزايي در دوري از فهم شايسته قرآن دارد
۳- ظلم به مردم ، شايع ترين ظلم ها : شايع و ملموس ترين حالت از ظلم ، ستم به ديگران يا ظلم اجتماعي است كه حساسيت هاي انسان ها به اين نوع از ظلم بيش از دو نوع ديگر ستم ميباشد .
از حق خدا كه بگذريم ، مردم نيز حقوقي دارند كه بايد به .حقوق آنها احترام گذاشت و نبايد به حريم آنها تجاوز كرد ، بلكه لازم است تا در اداي حق آنان كوشا بود . بديهي است كه انسان ها از همين ناحيه ، مرتكب بيشترين ستم ميشوند. زيرا هر يك از افراد اجتماع به مقتضاي غريزه سود جويي خود ، كوشش ميكنند تا حد توانايي از آنچه به نفع خود ميداند ، برخوردار شوند هر. چند باعث تزاحم در منافع و تجاوز به حقوق ديگران شود .
برچسبها: مفهوم ظلم! ,